نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





اسم دختر

سلام دوستان ازتون یه خواهش داشتم

چند روزه درگیره اسم گذاشتنم اگه میشه کمکم کنید

چند تا اسم دختر تو نظر ها  بهم بگید لطفا...


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 11 AM | |







روز پدر مبارک

پدر عزیزم روزت مبارک


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 9 AM | |







خاص

اهاااااااااااااااااااااااااااااااااای مخاطب خاص

دلم یهو تورو خاست...

 

 

اخه دل دیوونه مگه مخاطب خاص هم ادمه که تو بهش دل بستی!!!!!!!!


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 4 PM | |







دل بستن

در نهان به آنانی دل میبندیم که دوستمان ندارند!!

در آشکار از آنانی که دوستمان دارند غافلیم!!

شاید این است دلیل تنهاییمان!...


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 9 AM | |







<no title>

به آسمان  نگاه کن

آسمان امشب آینه ی دل من است

گاه ابری می شود

گاه فریاد دلتنگی بر می آورد و اشک می ریزد

او حدیث غم می کند

                        غم عشق

                                   غم زیبا!


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 1 PM | |







<no title>

چند روزه که می شه جو سنگین کدورت تو خونه حس کرد

جالبه

وقتی که خوشن خوشی هاشون تو یه اتاق حبس می کنن

ولی وقتی که از هم دلگیر می شن  همه رو تو ناراحتی شون شریک می کنن


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 1 PM | |







<no title>

سلام

مرسی از اینكه قابل دونستید و نظردادید

ولی

ولی

ولی چند تا گله!

اول اینكه چرا وقتی می خواهیم نظر بدیم فكر می كنیم فقط 2 حالت داره

یا اینكه طرف خیلی تحویل بگیریم و كلی تعریف و تمجید كنیم و یا اینكه به اسم انتقاد نظر و یا كار فرد دیگری رو مسخره كنیم؟؟؟؟؟؟

دوستان عزیز (مخصوصا آقای امیر علی كه براشون ظاهرا این سوال پیش اومده بود كه چرا اینجوری می نویسم)

اینجا خونه ی منه

اینجا چار دیواریه نوشته های منه

نوشته های من هم بیانگر احساساتمه

خوشحال می شم بدونم نظرتون در مورد نوشته هام چیه ولی اصلا اصلا و اصلا دلم نمی خواد كسی بهم بگه اینجا جای این حرفا نیست و یا اینكه بخواد برای من و نوشته هام تعیین تكلیف كنه

نوشته های من همشون  دارای یه چارچوب هستن

پس اگر چیزی نوشته می شه و وبلاگ همچنان پا بر جاست یعنی اینكه اینجا جاشه و موردی هم نداره

باز هم از اینكه نظر دادید ممنونم ولی سعی كنید یا كاری رو انجام ندید یا اینكه درست انجام بدید


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 1 PM | |







یه پارچه فروشه مهربون

سیزده سالم بود که بهش دل بستم

سر کوچه ی خاله بزرگم یه مغازه ی کوچیک داشت

به چهره ی جا افتادش اصلا نمی خورد که فقط ۲۵ سالش باشه

چند تار موی سفید نمک مو های سیاهش بود

چشمای ریزش همه ی دنیای من شده بود

لبهای گرم ــ هرگر نچشیده ــش قرار بود روزی خنکای قلب آتشین من بشه

 

من عشق از غم جدایی شناختم

تا وقتی پیشش بودم و می دیدمش  مست حضورش بودم و چیزی حالیم نبود

ولی تا ماشین از سر کوچه ی خالم به سمت میدون می پیچید سینم سنگین می شدانگار یه وزنه ی ۲۰۰ کیلویی گذاشتن رو قلب کوچولوی من

دلم می گرفت    تنها چیزی که دل بی قرارم رو کمی تسکین می داد یاد لحظاتی بود که بین من و اون حرفی رد و بدل شده بود

ّّچند متر پارچه می خوای؟ّ   و  ّاز کدوم یکی برات ببرم  ؟ ّ  شده بود صحبت های عاشقانه!

انقدر بهش وابسته شده بودم که هر روز دنبال بهانه بودم که یه سر به خونه ی خالم بزنم

 

 

تو همین رفت و آمدها پسر خاله ی گرامی بهم علاقه مند شد

ازم خواستگاری کرد  پدر و مادرم موافقت کردن!!! قراره عروسی گذاشتن با هم ازدواج کردیم

یه سال با هم زندگی کردیم  نه بهتره بگم یه سال با هم دعوا کردیم

اصلا دوسش نداشتم اون من از همه ی زندگیم از همه ی رویاهام جدا کرده بود

روزی که فهمید این همه ناسازگاری من از کجا آب می خوره  من و برد محضر و طلاقم داد(به همین راحتی )

 

بگذریم  این همه رو تعریف کردم که بگم امروز که ۱۵ سال از اون ماجرا می گذره یکی اومده خواستگاریم

می گه ۱۷ ساله عاشقمه

ابن بار همه چیز فرق می کنه

این بار دیگه قرار نیست مامان و بابام برام تصمیم بگیرن  خودم تصمیم می گیرم

خواستگاره هم  پسر خالم نیست

یه پارچه فروشه مهربونه!!!

 


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 1 PM | |







<no title>

 

خانمان سوز  بود  آتش   آهی   گاهی            ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی
 
دادمن گر ندهی دست من ودامن شب           قطره ی  اشک کند کار سپاهی    گاهی




[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 1 PM | |







موسیقی پاپ!!!

«وقتی رفتی همه چی رفت»

.

.

.

«آی دختره آی بی وفا آی تو که تنهام می ذاری  تو قاب عکست جای من عکس کیو می خوای بذاری»

.

.

.

«خدا کنه که حسرت خوشی به قلبت بمونه  یه بی وفا مثل خودت ریشه هاتو بخشکونه»

.

.

.

«تو بی وفا بودی ولی اون که برات می مرد منم!»

.

.

.

«یکی باشه که هر نفس آتیش به جونت بزنه بهت خیانت بکنه زخم زبونت بزنه»

.

.

.

«همه ی آرزوهام با رفتن تو مرده»

...............................................................................................................

 

دوستای خوب خیلی وقتا من و شما فراموش می کنیم  که ّلیلی و مجنونّ   ّشیرین و فرهادّ  ّویس و رامینّ و  غزل های حضرت حافظ و سعدی زاده ی ادبیات ایران زمینه

 

فراموش می کنیم و این فراموشی منجر به این می شه که به جای

ّدر آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باش 

                       بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم ّ                              

 

باید 

«همه ی آرزوهام با رفتن تو مرده»

بشنویم

یا  به جای

ّ از عمر من آنچه هست بر جای    بستان و به عمر لیلی افزای ّ

 

«خدا کنه که حسرت خوشی به قلبت بمونه  یه بی وفا مثل خودت ریشه هاتو بخشکونه»

 

به گوش من و شما برسه!

 

این روزا موسیقی پاپ سایه ی افسردگی رو دل جوونا پهن می کنه 

 

دارن سلیقه ی موسیقی من و شما رو عوض می کنن

(به قول یه دوست عزیز!)احساس داری؟

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط افشین احمدی در 1 PM | |



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد